هلیای مامانهلیای مامان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

♥دل نوشته هایی برای دخترم♥

دلنوشته

1391/9/19 18:56
نویسنده : مامان عاشق
506 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وروجک تو دلی منniniweblog.com

خوب داری واسه من دلبری میکنی خانوممniniweblog.com

روز به روز لگد هات داره قوی تر و محکم تر میشه niniweblog.comو من از این بابت حسابی خوشحالم

بعضی شب ها موقع خواب همچین لگد میزنی که با خودم میگم الانه که بیایی بیرونniniweblog.com

کارم به جایی رسیده که وقتی لگد محکم میزنی از شدت خوشحالی جیغ میکشم و اشک میریزمخنده

یواش تر مامانی . من مادرمniniweblog.com

اینقدر با لگد زدن هات ذوق مرگم نکنniniweblog.com تا روز موعود نرسه من و تو نمیتونیم همدیگرو ببینیم.

تحمل کن تشویق میدونم جات تنگه

اما وعده دیدار نزدیک است فقط  روز دیگه مونده

این روزا حسابی نفس تنگی گرفتم و تا یه کم کار میکنم به هن هن میوفتمniniweblog.com عین این خانم های پیرزن(نیشخندنیشخند)

خلاصه یه اوضاعه افتضاحی دارم که بیا و ببینniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
20 آذر 91 0:08
انشالله به سلامتی بار شیشه تو زمین بزاری.
ناهید
20 آذر 91 8:49
مهراسا خیلی شیطونیااااااااااااااااااااااااااااااا


100% :d
mamane Ali
20 آذر 91 9:39

تقريبا 5_6 بار حدود یک ساعت پیاده روی کردم ، هیچ ورزش دیگه ای نکردم .
درباره ی جفت من چیزی نپرسیدم و کسی هم چیزی نگفت.
درباره ی کارخونه که ماههای اول به خاطر لک بینی دست به سیاه و سفید نمیزدم ولی 3_4 ماه آخر هم اسباب کشی داشتیم هم حالم بهتر بود کم و بیش کار میکردم. تقریبا هر روز ناهار درست میکردم و ظرف میشستم ،گردگیری هفته ای یه بار ؛ جارو هم نمیکشیدم!
اگه سوال دیگه ای داشتی راحت باش ، خوشحال میشم بهت کمک کنم.


ممنون عزیزم
پویا تم
20 آذر 91 12:30
سلام برا طراحی تم تولد کوچولوتون به وبم سر بزنید ممنون
مامان فندق جون
20 آذر 91 12:51
فاطمه ناز بانوی مامان به دنیا اومده عکساشو گذاشتم تو وبلاگش بیا ببین و نظر هم یادت نره
خاله ی آبنبات
21 آذر 91 17:34
آخیییییی... چه حس خوبیه... منم الان که لگدای خواهرزاده مو می بینم دلم واسه اون روزای خودم تنگ میشه
مامان ماني مسافر كوچولو
22 آذر 91 19:28
سلام ماماني
واي اين روزا هم سخته هم شيرين به سلامتي كه بدنيا بياد بازم لگداشو ميزنه اونوقت يادتون مياد كه تو شكمتون هم همين لگدا بواااااا من كه اينطوري بودم


شاه نی نی
23 آذر 91 12:28
آخی عزیزم . خوش به حالت که داری نزدیک میشی به دیدارش. من وارد هفت ماه میشم . تکون میخوره اما خیلی آروم . خدا نی نی ات رو حفظ کنه .
zohreh
26 آذر 91 23:11
Slm,az matalebet kheili khosham omad.ishalla k sahiho salem be vaqtesh b dinya biad.vaqti bar migardu b aqav mibini cheqad zod gizasht.khaharzadeye manam hey goftim key be donya miad key mishe chera zodtar nmiad.tir omad alanam 5 maheshe.


منون از لطفت.
ایشالا به وقتش بیاد
هیراد و عمه لیلاش
26 آذر 91 23:22
سلام به دوست جونی عزیزم
یه خواهش کوچولو از شما دارم
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها شرکت کردم
ممنون میشم که به عکس من رای 5 امتیازی بدید
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید