در انتظار درد
سلام هلیا جونم
مامانی تو دل کن از این خونت نمیشی ، بابا ما مردیم از چشم انتظاری
هر روز به این امید از خواب پا میشم که امروز دیگه همون روزیه که منتظرشی اما زهی
دردام یه کوچولو بیشتر شدن اما هنوز اونقدری نشدن که وقتش باشه
و من هنوزم در انتظار دردم.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی