پنج ماهگی
بالاخره وقت کردم بیام سر وقت این وبلاگ حسابی دستمو گذاشتی تو پوست گردو خانم خانما
الان دیگه روزای اخر پنج ماهگیتو داری پشت سر میزاری و حسابی بلا شدی
اعتصابت خوب شده اما حالا یه مشکل دیگه داریم اونم خوابتههمش تو خواب جیغ میزنی و گریه میکنی
فوق العاده هم تنبلی (عین خودم) اصلا رو شکم نمیخوابی . یه کم هم که خودم میخوابونمت بعد از 2دقیقه جیغت میره هوا
هر چی دستت بدم صاف میکنی تو دهنت عاشق شیشه دلستر و نوشابه و اب معدنی هستی میکنیشون تو دهنت و باهاش لثه هاتو میخارونیبه خاطر دندونات کلی از دهنت اب میاد اونم چه ابییییییییی مجبورم همش برات پیشبند ببندم
چند وقت پیش هم همراه مامانی اینا اولین مسافرتت رو هم رفتی . با هم رفتیم مشهد اذیتمون کردی اما خوش گذشت
اوه اینو نگفتم که پات رسیده به دهنت 14 خرداد پاتو تونستی بگیری تو دست و 26 خرداد هم کردی تو دهنت(عکسشو تو پست بعدی میزارم)
این چند روز اخیر هم دو تا مراسم نامزدی رفتیم دختر عمه و پسر عمه ام .
چند وقت پیش هم رفتیم لاله زار گل برات گرفتیم و گذاشتیمت زیر گل