هلیای مامانهلیای مامان، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

♥دل نوشته هایی برای دخترم♥

رشد نکردی!!!!!

سلام ماه شب های من حال و احوالت چطوره خانومم؟ جات خوبه؟ کم و کسری نداری؟ دوشنبه رفته بودم پیش دکی بهم گفت دخترت نسبت به دو هفته پیش رشدی نکرده خشکم زده بود با اینکه خودم توی این دو هفته 1.5 کیلو وزن اضافه کرده بودم اما تو هیچی رشد نکردی اخه چرا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!! دکی کلی برام قرص تقویتی نوشت و گفت دو هفته دیگه سونوت میکنم ببینم اوضاع در چه حاله؟ خلاصه امیدوارم خوب رشد کنی تا اینجای حاملگی در کل دختر خیلی خوبی بودی و منو خیلی اذیت نکردی پس خواهشا مابقیه حاملگی هم دختر خوبی باش و خوب رشد کن ...
9 آذر 1391

از همه چی....

سلام نانازم امروز میخوام از هرچی که به ذهنم رسید برات بگم بزار اول از ازدواجمون بگم بین کلی خواستگار بابایی رو انتخاب کردم  نه به خاطر تحصیلات نه با خاطر خانواده و نه به خاطر کلی چیز دیگه فقط و فقط به خاطر خودش موضوع دوم: بچه داری بابایی از همون روز اول بچه میخواست اما من نه نه اینکه بچه دوست نداشته باشم نه نه واسه اینکه هنوز بچه بودم درس داشتم و از همه مهم تر اینکه از زایمان میترسیدم بالاخره 2 سال بعد از ازدواج من راضی شدم نی نی داشته باشیم ولی نی نی نخواست پیش ما بمونه و برگشت پیش خدا حالا بزار یه خاطره از اون موقع برات تعریف کنم.... پارسال تابستون وقتی نی نی تو دلم بود و من نمیدونستم با عمه  این...
2 آذر 1391

هفته های اتنظار

سلام دخترم سلام نفسم حال و احوالت چوره عشق مامان؟ بالاخره هفته های انتظارمون تک رقمی شد حالا فقط  هفته مانده این روز ها همش دارم به سال دیگه همین موقع فکر میکنم به وقتی که کنارمی واییییییییییییییی که چقدر شیرینه امروز اخرین روز از هفت ماهگیته عسلم فردا وارد 8 ماهگی میشی از دیشب شکمم وحشتناک شروع به خارش کرده  امشب به بابا گفتم شکمم داره کم کم پاره میشه اینقدر بهم خندید خو مگه دروغ میگم؟؟؟!!! بقیه حرفام باشه تو پست بعدی ...
27 آبان 1391

چند تا عکس

سلام مهر مامان یه سری عکس بود که برات نزاشته بودم (یعنی یادم رفته بود ) حالا برات گزاشتم اول عکس کیک تولد بابا که از طرف تو بوده اینم دسته گلی که براش خریده بودم این یکی هم سوغاتی عزیزت (فک کنم از تهران خریده بود ) ...
25 آبان 1391

اندر احوالات مهراسای مامان در 30 هفتگی

جنین: در این هفته جنین سی هفته ای است. بدن جنین دیگر مانند گذشته به سرعت رشد نمی کند، اما مغزها هنوز به رشد سریع خود ادامه می دهند. وقتی که چین خوردگی های جدیدی در سطح مغز به وجود می آید، اندازه ی جمجمه و دور سر افزایش می یابد. تعداد رابطهای (سیناپس) عصبی به تعداد بسیار زیادی افزایش می یابد. موها درشتتر می شوند و ناخنهای دست و پا حالا آماده است. موهای جنینی حالا در قسمت کمی از بدن جنین وجود دارد. مژهها و ابروها بلند می شوند. حالا جای جنین آنقدر در شکم مادر تنگ است که جنین به سمت پاهایش خم شده است که به آن حالت جنینی می گویند. در زیر پوست جنین چربی بیشتری جمع می شود و کم کم جنین چهره ی یک نوزاد تازه به دنیا آمده را به خود می گیرد. (همش د...
24 آبان 1391

بالاخره اومدن

سلام به دختر 7 ماهه من ببخش مامانی که چند وقت نتونستم وبلاگت رو اپ کنم اخه مامانی اینا بالاخره اومدن  و من همش اونجام و همش مهمون داری خلاصه اینکه تازه امروز وقت کردم یه سر به وبلاگت بزنم گل دختر من بالاخره چند روز پیش تخت و کمدت رسید و ما چیندیم تو اتاقت و مامان تنبلت حالا حالا ها وقت میخواد تا اتاق نفسش رو تمیز و مرتب بچینه راستی بگم از قسمت خوبه سفر مامانی اینا یعنی سوغاتی ها................ مامانی برات یه چند دست لباس اورده که من خیلی خوشم اومد امیدوارم تو هم خوشت بیاد و به شادی تنت کنی سوغاتی ها رو میزارم ادامه مطلب   ...
24 آبان 1391

اخبار روزانه

  سلام به تک دختر مامان حال و احوالت چطوره گل دختر؟ خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟ بزار تند تند خبرا رو بهت بگم تا یادم نرفته (مامان حواس پرت ) اول اینکه پنجشنبه گذشته تخت و کمدت رسیده اما جناب اقای پدر به علت نداشتن وقت هنوز نرفته دنبالشون   دوم اینکه قراره جمعه رنگ کار بیاد اتاقت رو رنگ بزنه سوم اینکه کم کم سفر مامانی اینا داه تموم میشه و دوشنبه اینده بعد از 34 روز میان چهارم اینکه دیشب اولین ترک رو روی شکمم دیدم و کلی خوشحال شدم  (اولین باره از ترک خوردن شکمم احساس رضایت میکنم ) پنجم اینکه بابا داره هر روز بی تاب تر میشه برا دیدنت  هی غر میزنه میگه چقدر روزا دیر میگذره و اخرین خبر اینکه بابا یه نرم افزار ت...
10 آبان 1391

دلهره زایمان

سلام مهر مامان خوبی نفسم؟ حال و روزت چطوره؟ به نظر میاد خوب باشه  اخه شکم منو کج و کوله کردی تو با این ورجه وروجه کردنات خانوم گل من امروز وارد هفته 28 شدی خیلی به اخر راه نمونده اما من ................... از قبل از اینکه حامله بشم همش به فکر زایمان طبیعی بودم (مامان شجاع ) همه از زایمان طبیعی میترسن اما من از سزارین حالا هم این حرف ها به کنار.... این منابع امید اطرافیان خجالتمون داده همه به جای اینکه تشویقم کنم به زایمان طبیعی منو بیشتر میترسونند (فک و فامیله داریم؟؟!! )  تنها کسی که منو تشویق به زایمان طبیعی میکنه مامانیه با اینکه خودش سزارین شده بقیه میگن سزارین بهتره کمتر درد میکشی و از این حرفا.....
4 آبان 1391