هلیای مامانهلیای مامان، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

♥دل نوشته هایی برای دخترم♥

پایان انتظار

سپاس خدایی را که مصلحت بنده اش را بهتر میداند. سلام دلبرکم تا امروز که حداکثر تاریخ بود صبر کردیم اما نیومدی گل دختر صبح رفتم پیش دکی اونم گفت حالا که به پای خودش نمیاد به زور میاریمش و در نتیجه قرار شد بنده فردا برم بیمارستان برا سزارین تا حالا همش اصرار به زایمان طبیعی دشتم اما الان میگم خدا هر چی تو بخوای شاید زایمان طبیعی برا من و بچم خطر داره و حالا با تمام ترسی که از سزارین و اتاق عمل داشتم دارم به استقبالش میرم فردا این موقع تو بغلمی. ایشالاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ...
8 بهمن 1391

در انتظار درد

باز هم انتظار....................... تمام درد هام کاذبه، پریشب از بس درد و فشار داشتم رفتم بیمارستان، بهم گفت دهانه رحمت هنوز بسته است تاریخ به دنیا اومدنت امروز بود ، اما توکه نیومدی فردا میرم پیش دکی ببینم چیکار کنم هروقت میایی مامان فقط صحیح و سالم بیا.
7 بهمن 1391

شمارش معکوس

سلام نفسممممممم شمارش معکوس شروع شد دخترم از دیشب ساعت 6:24 درد هام ریتمیک شدن هنوز فاصلشون 10 دقیقه است یه حال و حس عجیبی دارم دلم میخواد از شدت شوق گریه کنم باز من دیوانه ام ، مستم (واقعا این بیت وصف حال منه) امروز 40 هفتگیت کامل شده ، میلاد پیامبر و اغاز هفته وحدته کاش امروز بیایی.......   ...
5 بهمن 1391

در انتظار درد

سلام هلیا جونم مامانی تو دل کن از این خونت نمیشی ، بابا ما مردیم از چشم انتظاری هر روز به این امید از خواب پا میشم که امروز دیگه همون روزیه که منتظرشی اما زهی دردام یه کوچولو بیشتر شدن اما هنوز اونقدری نشدن که وقتش باشه و من هنوزم در انتظار دردم..... ...
4 بهمن 1391

یه تغییر اسم ناگهانی

سلام دخملی نازم پنج ماهه دارم به اسم مهراسا صدات میزنم اما حالا این روز های اخر یه دفعه اسمت تغییر کرد حالا سر فرصت میام جریانشو بهت میگم و اما اسمت...... من و بابا تصمیم گرفتیم اسمت رو " هلیا "  بزاریم. هلیا به معنی خورشید، دختر خورشید و گلی که از میان گل دیگری بشکفد، است. پی نوشت : از تمام خاله هایی که ما تو لینکستان وبشون هستیم خواهشمندیم با توجه به تغییر نام دخملی اسم وبمون رو تغییر بدن  مرسییییی خاله جون جونی ها ...
4 بهمن 1391

در انتظار درد

سلام عشقی نمیخوای بیایی؟؟؟ بابا مردم از چشم انتظاری یه دو سه روزی هست همش دارم ورزش میکنم که زودتر و راحتتر بیایی از درد و این حرف ها هم که اصلا خبری نیست فقط یه کم دیشب کمر درد و دل درد بودم امروز هم کمر درد هستم اما این کمر دردم به خاطر ورزشه تصمیم گرفتم از امروز تا وقتی به دنیا میایی اسم تمام پست ها رو بزارم در انتظار درد دردی که با تمام وجود دارم انتظارشو میکشم شیرین ترین درد زندگیم ...
2 بهمن 1391

و بالاخره هفته آخر

سلام عشق مامان اینم هفته اخر انتظار من و تو ، نمیدونی چه حالی دارم باز من دیوانه ام مستم.................. چقدر حس قشنگیه پایان نه ماه انتظار دیدن یه فرشته تو بغل گرفتنش شیر دادنش خدای من...... پس کی میخوای بیایی مامانی؟ تازه دارم میفهمم چقدر انتظار سخته و شیرینه خدایا شکرت به خاطر تمام نعمت هات ، خدا شکرت که این نه ماه به خوبی داره به پایان میرسه. خدا شکر که بالاخره منم مادر شدم خدایا شکرتتتتتتتتتت......................   ...
30 دی 1391

لحظه دیدار نزدیک است

لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام ، مستم باز میلرزد دلم ، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم.... امروز ظهر درد شدیدی اومد سراغم ، تو اوج درد یه حس خاصی داشتم هم خوشحال بودم هم ناراحت هم درد میکشیدم هم لذت میبردم هم میخندیدم هم اشک میریختم هم دلم میخواست این درد حقیقی زایمان باشه هم دوست داشتم یه هفته صبر کنی بعد به دنیا بیایی اخه هنوز کلی از کارام مونده مامانی تازه فردا قراره یکی بیاد بقیه کارای خونه رو انجام بده پس فردا تازه وقت ارایشگاه دارم شنبه اینده نوبت دکتر دارم و مهمتر از همه اینکه هنوز دکتر مرخصیه تو که این همه صبر کردی خوشگلم یه هفته دیگه هم صبر کن هر چند برای دیدنت بی تابم باباتم که وا...
23 دی 1391

روز های آخر

سلام عشقم در چه حالی مامان جان؟ خوب واسه خودت اون تو داری وول میخوری وروجک به عرض دختر گلم برسونم که جنابعالی الان تو هفته 38 هستی خیلی به دیدارمون نمونده تقریبا بیست روز دیگه تو بغلمی جونم برات بگه از این روزا: حسابی احساس سنگینی میکنم و نفسم حسابی تنگ میشه بعضی شب ها خواب های پریشون میبینم افتادم به جون خونه حسابی خونه تکونی دارم ماه درد زیاد دارم و همش کمر دردم مامانی اجیل و قهوه هامون رو اماده کرده و منتظر اومدنته دکی رفته مرخصی و تا اخر دی نیست پس لطفا هوای اومدن به سرت نزه عزیزم یه چند روزه حالت افسرگی پیدا کردم .نمیدونم چرا؟؟؟!!!!  خلاصه اینم از خبرهای این روزهای گذشته. هرچی به روزهای اخ...
17 دی 1391